موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

وبلاگ رسمی موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

وبلاگ رسمی موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

وبلاگ رسمی موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد این وبلاگ جهت اطلاع رسانی موسسه می باشد .
🌸 در وصف شهدا ، مطالبی با محوریت شهدا و دوران دفاع مقدس🌸

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جبهه» ثبت شده است

  عکس فوق : سمت چپ  شهید غلامرضا رادمرد
دیروز  پنجشنبه مصادف با ۱۳۹۹/۹/۶

سالروز🎇 تولد معلم شهید غلامرضا رادمرد❤️

📌خاطره شهید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹

به روایت همسر شهید غلامرضا رادمرد:

پدرشان به ایشان گفت: « دیگه شما نرو تو که سهمیه ی جبهه ت رو رفتی !!»

گفت: « پدرم شما هم نری من هم نرم جبهه که سهمیه بندی نیست؛ ! هر کسی هر کاری از دستش بر میاد باید انجام بده ». 
من هم دست بر شانه اش گذاشتم  و گفتم:«  نمی ذارم برید !!! »

  گفت: « چرا؟»  

گفتم:« من را هم ببر ؛ »

گفت : « می روم راه کربلا را باز کنم!!!!!!...........

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

📌فرزند شهید غلامرضا رادمرد:
بعد ها که قسمت شد و به کربلا رفتیم از راه مهران همان شهری که پدر در آنجا به شهادت رسیده بود عازم کربلا شدیم در همان لحظه یاد سال های جنگ افتادم که راه کربلا بسته بود و پدرم قبل از شهادتش گفته بود:(می روم راه کربلا را با کنم!!!...)
#موسسه_شهید_غلامرضا_رادمرد
#شهید_غلامرضا_رادمرد

🔴شهید غلامرضا رادمرد
🌹با ذکر یک صلوات یاد آن شهید کنیم

صدا ضبط شده شهید غلامرضا رادمرد:

👇👇👇👇👇👇👇👇

 


دریافت

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
👋ما را دنبال کنید

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۳
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

🌹🌺یاباب الحوائج🌺🌹:
یخ در بهشت...


عراق، فاو، اردیبهشت سال ۱۳۶۵،
منطقه عملیاتی والفجر هشت،
انتقال قالب‌های یخ برای
رزمندگان در خط مقدم

#عکاس : جلیل دوروزی
#شهدا 
#بهشت_روزگار

•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
     موسسه شهید غلامرضا رادمرد
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۲۴
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

میهمان شعری با موضوع مقاومت اسلامی باشید


آن روز با لبخند تا خورشید رفتی

امروز با لبخند برگشتی برادر

از یاد ما رفته ست، جنگ و جبهه‌هایش

از کربلای چند برگشتی برادر؟

این بار هم تو بردی و بازنده ماییم

هر مرتبه اینجای بازی گیر کردیم

تو در حقیقت عشق را دیدی و رفتی

ما در فضاهای مجازی گیر کردیم

دریا شدی تا تشنگی شرمنده باشد

تا اشکی از چشمان ماهی‌ها نریزد

من مرده تو زنده، نگو که غیر از این است

تو رفته‌ای تا آبروی ما نریزد

می‌خواستی در لحظهٔ معراج تا عشق

خورشید بالای سرت عباس باشد

نامت اگر سرباز گردان حرم شد

می‌خواستی سر لشگرت عباس باشد

جز گریه کردن کاری از ما برنیامد

رفتی و ما از دور کم کم گریه کردیم

آنقدر رفتی تا به عاشورا رسیدی

در خانه ماندیم و محرم گریه کردیم

از عشق جان می‌دادی و جان می‌گرفتی

ما در پی یک لقمه نان بودیم آن روز

ما خون خود را نذر عاشورا نکردیم

ما در صف نذری‌پزان بودیم آن روز

عکس تو را در قاب پیش رو گرفتند

تا پشت عکست ژست خون‌خواهی بگیرند

این روزها از آب‌های خون گل‌آلود

یک عده می‌آیند تا ماهی بگیرند

یک شب به خوابم آمدی با خنده گفتی

شاعر رفیقان عهد خود با ما شکستند

ور نه بگو با نوحه‌خوانان قدیمی

هرگز در باغ شهادت را نبستند!

مهدی مردانی
 

 

موسسه شهید غلامرضا رادمرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۱۲
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

🌹🌹🍃🕊️
✨ *#یاد_شهدا*

💎 _*سر جدا شده ی شهیدی که پنج دقیقه یا حسین میگفت ...*

🌴_*درجاده بصره_خرمشهر وقتی که شهید علی اکبر دهقان به شهادت رسید ،*
🕊️_*ایشون همان طورکه میدوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش جداشد ...*
🕊️_*در همان حال که تنش داشت میدوید سرش روی زمین می غلتید ...*
🕊️_*سر این شهید بزرگوار حدود پنج دقیقه فریاد یا حسین یا حسین سر میداد ... همه داشتند گریه میکردند ...*
🕊️_*چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش رو برداشتند نوشته بود:*

 💔_*خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده ، من هم دوست دارم این گونه شهید بشم* .

💔_*خدایا شنیده ام که سر امام حسین  را از پشت بریده اند ؛ من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشه* ...

💔_*خدایا شنیده ام سر امام حسین علیه السلام بالای نیزه قرآن خونده ؛ من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دونم ولی به امام حسین علیه السلام خیلی عشق دارم* ...

💔_*دوست دارم وقتی شهید میشم*
🕊️ *سر بریده ام به ذکر یا حسین یا حسین باشه* .

📗نقل از کتاب روایت مقدس ، ص۳٠٠🍃🕊️🌹. 
برای شادی روح شهدا  #صلوات
🌹🌹🌹🌹🇮🇷🌹🌹🌹

موسسه شهید غلامرضا رادمرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۴۰
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

 

چه باک از اینکه خون مهمان چشمان ترم باشد
نمی‌ترسم اگر خنجر مقیم حنجرم باشد

برایم احترام خانه‌ات میزان ایمان است
نمی‌ترسم اگر امروز روز آخرم باشد

دمشق امروز آتش دیده اما هیچ باکی نیست
سرم تا ساعتی دیگر جدا از پیکرم باشد

الا ای خواهر خوشید! شوق بندگی دارم
مقدر کن گنبد سایهٔ بالا سرم باشد

مقدر کن که از داغ جوان دیدن نیاشوبد
دعا کن قطره‌ای از صبر تو با مادرم باشد

سعادت جز شهادت نیست، روز عشق نزدیک است
اگر که گوشه چشمت لحظه‌ای یاری گرم باشد

میان سنگری زیبا زیارت نامه می‌خوانم
چه خوشبختم حریمت روز آخر سنگرم باشد

نمی‌ترسم نباشم، خوب میدانی که می‌خواهم
حرم باشد، حرم باشد، حرم باشد، حرم باشد

علی سلیمانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۸
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد