دمشق آزاد
يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۲۸ ق.ظ
چه باک از اینکه خون مهمان چشمان ترم باشد
نمیترسم اگر خنجر مقیم حنجرم باشد
برایم احترام خانهات میزان ایمان است
نمیترسم اگر امروز روز آخرم باشد
دمشق امروز آتش دیده اما هیچ باکی نیست
سرم تا ساعتی دیگر جدا از پیکرم باشد
الا ای خواهر خوشید! شوق بندگی دارم
مقدر کن گنبد سایهٔ بالا سرم باشد
مقدر کن که از داغ جوان دیدن نیاشوبد
دعا کن قطرهای از صبر تو با مادرم باشد
سعادت جز شهادت نیست، روز عشق نزدیک است
اگر که گوشه چشمت لحظهای یاری گرم باشد
میان سنگری زیبا زیارت نامه میخوانم
چه خوشبختم حریمت روز آخر سنگرم باشد
نمیترسم نباشم، خوب میدانی که میخواهم
حرم باشد، حرم باشد، حرم باشد، حرم باشد
علی سلیمانی