موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

وبلاگ رسمی موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

وبلاگ رسمی موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

وبلاگ رسمی موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد این وبلاگ جهت اطلاع رسانی موسسه می باشد .
🌸 در وصف شهدا ، مطالبی با محوریت شهدا و دوران دفاع مقدس🌸

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه

۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیان» ثبت شده است

 

🌹🌺یاباب الحوائج🌺🌹:
🔰 کلام شهید
دکتر مصطفی چمران🌷


اگر پرستـش 
جز ذاتِ خدا مجاز می‌بود
مسلّما علی را می‌ پرستیدم !
علی خدا نیست ولی وجودِ علی را 
چیزی جز خدا پُر نڪرده است...

 | 🏴شهیدانه🏴
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
     موسسه شهید غلامرضا رادمرد
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۲۲
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

شهید معلم غلامرضا رادمرد در جبهه

شهید معلم

شهید غلامرضا رادمرد

شهید فردوس

 

🌸 با شهدا بمانیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۲۱
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

 

در پیامی؛
رهبر انقلاب اسلامی درگذشت حجت‌الاسلام حسینیان را تسلیت گفتند

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت روحانی مبارز و انقلابی حجت‌الاسلام حسینیان را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت روحانی مبارز و انقلابی جناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ روح‌الله حسینیان رحمةالله‌علیه را به خاندان مکرم و بازماندگان و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. مقاومت و خستگی‌ناپذیری و صراحت این روحانی مجاهد در مواضع بحق انقلابی، برجسته و نمایان بود. رحمت و رضوان الهی بر او باد.
سیّدعلی خامنه‌ای
۵ شهریور ۱۳۹۹

 

موسسه شهید غلامرضا رادمرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۲۲
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

میهمان شعری با موضوع مقاومت اسلامی باشید


آن روز با لبخند تا خورشید رفتی

امروز با لبخند برگشتی برادر

از یاد ما رفته ست، جنگ و جبهه‌هایش

از کربلای چند برگشتی برادر؟

این بار هم تو بردی و بازنده ماییم

هر مرتبه اینجای بازی گیر کردیم

تو در حقیقت عشق را دیدی و رفتی

ما در فضاهای مجازی گیر کردیم

دریا شدی تا تشنگی شرمنده باشد

تا اشکی از چشمان ماهی‌ها نریزد

من مرده تو زنده، نگو که غیر از این است

تو رفته‌ای تا آبروی ما نریزد

می‌خواستی در لحظهٔ معراج تا عشق

خورشید بالای سرت عباس باشد

نامت اگر سرباز گردان حرم شد

می‌خواستی سر لشگرت عباس باشد

جز گریه کردن کاری از ما برنیامد

رفتی و ما از دور کم کم گریه کردیم

آنقدر رفتی تا به عاشورا رسیدی

در خانه ماندیم و محرم گریه کردیم

از عشق جان می‌دادی و جان می‌گرفتی

ما در پی یک لقمه نان بودیم آن روز

ما خون خود را نذر عاشورا نکردیم

ما در صف نذری‌پزان بودیم آن روز

عکس تو را در قاب پیش رو گرفتند

تا پشت عکست ژست خون‌خواهی بگیرند

این روزها از آب‌های خون گل‌آلود

یک عده می‌آیند تا ماهی بگیرند

یک شب به خوابم آمدی با خنده گفتی

شاعر رفیقان عهد خود با ما شکستند

ور نه بگو با نوحه‌خوانان قدیمی

هرگز در باغ شهادت را نبستند!

مهدی مردانی
 

 

موسسه شهید غلامرضا رادمرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۱۲
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

* #شهیدی که پیکرش به دستور صدام دو نیم شد! 

سرلشکر خلبان «علی اقبالی دوگاهه» در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که #نیروی_هوایی_ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت در بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامه‌های بین المللی رفتار با اسرا، به فجیع‌ترین و بیرحمانه‌ترین وضع به شهادت رسید. بدستور صدام ملعون، دو ماشین جیپ از دو طرف با طناب‌هایی که به بدن این خلبان پر افتخار بسته بودند بدنش را دو نیم کردند. به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بیشرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سال‌ها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می‌کرد و طی ۲۲ سال هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود. 
 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۵۲
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

#وصیت_شهید 

در زندگی خدا را از یاد نبرید که سرآمد همه زشتی ها فراموشی از یاد اوست ، این را به یقین بدانید ، تا مهر و محبت خداوند در قلوب شما جای نگیرد ، آرام نخواهید شد ،
 اگر چه تمام دنیا را به شما بدهند ، شما و همه عالم او را می جویند و ذر جستجو او هستند....

#شهیدمهدی_تراب_اقدامی


« اللهم عجل لولیک الفرج »

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۹
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

🌹🌺یاباب الحوائج🌺🌹:
‍ 🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂

#معرفی_شهدا
شهیدمحمد رضا خانزادے
تولد.۱۳۴۳نظام آباد?
شهادت.۱۳۶۳.۵.۵
/🌿🌸
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهدا

“اے جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد”.

«ما در اسلام، روزے تاریخے‏تر از عاشورا نداریم؛ به خاطر این که عاشورا سر منشأ پیروزی‏هاے اسلام بود. ما که در این زمان زندگے مےکنیم باید بدانیم که عاشورا را باید از یادهایمان نبریم. آیا چگونه میےشود از یاد برد روزےکه تمام یاران حسین‏(ع) و حسین‏(ع) به شهادت رسیدند»

#روحمان_با_یادش_شاد 
#صلوات 


🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂

•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
    موسسه فرهنگی شهید غلامرضا رادمرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۵
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

🌹🌺یاباب الحوائج🌺🌹:
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٦٦١

#شکنجه_وحشیانه_پیرمرد_٧٠_ساله!!
#افسران_بعثى_مست_بودند....

🌷وقتی ما را اسیر کردند، سوار اتوبوس‌هایی کردند و به سمت بغداد بردند. وقتی رسیدیم، دیدیم از جلوی اتوبوس‌ها تا جلوی سلول الرشید، ۲۰۰ نفر از سربازان عراقی در دو طرف مسیر عبور ما با انواع چوب، کابل و ... ایستاده‌اند و ما باید از این تونل عبور می‌کردیم. در آن تونل وحشی که درست کرده بودند، طوری بچه‌ها را می‌زدند که به عنوان مثال، وقتی کابل به صورت یکی از بچه‌ها پیچید، چشمش بیرون آمد. خیلی‌ها همان جا شهید شدند. خصوصا زخمی‌ها، آن‌ها بچه‌ها را به قصد کشت می‌زدند، اگر یکی از آن‌ها می‌افتاد، آن قدر او را می‌زدند تا شهید می‌شد.

🌷این تونل خیلی دردناک بود. با این وضع وارد بغداد شدیم و ما را داخل سلول‌های تنگی که درون آن دچار خفگی شده بودیم، فرستادند. آنقدر جا تنگ بود که همه ایستاده بودند. سربازان عراقی به علت استفاده از مشروبات الکی، حالت عادی‌شان را از دست داده بودند، آمدند و یک پیرمرد بسیجی ۷۰ ساله را با خود بردند وسط محوطه و ریش‌های را دانه دانه با دست کندند. یکی دیگر از اسرا را هم بردند بیرون و دور گردنش طنابی انداختند و زیر پایش حلبی گذاشتند. یک عراقی هم رفت بالای دیوار و سرطناب را گرفت تا او را دار بزنند.

🌷یکی از بچه‌ها را هم وادار کردند که حلبی زیر پایش را بکشد. تا حلبی از زیر پای پیرمرد کنار زده شد، سرباز بالای دیوار که طناب دستش بود، نتوانست خود را کنترل کند و روی زمین پرت شد. به همین دلیل، آن‌ها به بچه‌ها حمله کردند و تا می‌توانستند همه را کتک زدند. از بعد از ظهر آن روز تا فردا، که شروع کردند به تقسیم کردن اسرا به اردوگاه‌های مختلف انواع و اقسام شکنجه‌ها را روی آن‌ها پیاده کردند.

راوى: آزاده سرافراز محمد ذاکرى
📚 کتاب «حکایت زمستان»
منبع: خبرگزارى دفاع مقدس

#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
     @aflakiyankhaki
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۳
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

🌹🌺یاباب الحوائج🌺🌹:
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٦٦٢

#شکنجه_روحى_و_روانى_اسرا_با_کمبود_لباس!!

🌷لباس‌مان همان لباس عراقی بود. باید شسته می‌شد و البته یک دشداشه هم داشتیم و آن را اگر بدون زیرپوش یا شلوار بپوشیم چه قدر زشت است و اسرا مجبور بودند لباس‌ها را بعد از شستن جایی پهن کنند تا خشک شود و با همان یک دشداشه گوشه اتاق می‌نشستند تا لباس‌ها را بعد از شستن و خشک شدن بپوشند، چون حرکت بدون لباس برای ما قابل قبول نبود.

راوى: آزاده سرافراز على توحید از اردوگاه موصل
منبع: خبرگزارى دفاع مقدس

#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
‌ ‌
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
     بلما همراه باشید
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۲
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد

 

 

#شهیدی_که_پرچم_آقارا_باخون_خودرنگ_کرد

#محمـدجـواد توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسیـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه....

نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسین(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی رنـگ بشـه...
هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید...
بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده....

#طلبه_شهید
#شهیدمحمدجواد_روزی_طلب🌷
#الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 

با ما همراه باشید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۶
گروه فرهنگی هنری موسسه شهید غلامرضا رادمرد